به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از مباحثات، یکی از راهبردهای دشمن برای مقابله با اندیشه اسلامی، بهرهبرداری از ظرفیتهای موجود در مبانی و اندیشه دینی و اسلامی و تبدیل آنها به ضدظرفیت و تهدید است؛ برای مثال فرقههای مختلف میکوشند مهدویت و انتظار را تبدیل به تهدید کنند؛ همچنین از دل فلسفه و کلام، جریان روشنفکریای متولد میشود که در نهایت از این ظرفیت برای مقابله بهرهبرداری میکند.
تاریخچه ورود سکولاریسم – به عنوان یکی از انگارههای اصلی تمدن غرب- به جهان اسلام نشان میدهد که این جریان همواره ظرفیت تبدیل فرصتها به تهدید براساس رویکرد فوق را داشته باشد؛ خصوصاً اینکه دشمنان با فهم شرایط و اقتضائات خاص ایران اسلامی درصدد نوعی سکولاریسم بومی شده در داخل کشور بوده و عنوان میکنند: «برای رسیدن به سکولاریسمی بر پایه اصول دموکراتیک در ایران، نیاز به ایده سکولاریسم ایرانی داریم که براساس آن دین بتواند بنابر شرایط تاریخی و فرهنگی، نقشی در خور در اجتماع ایفا کند ».[۱]
این جریان که سالها در برخی از سطوح فکری کشور نفوذ کرده و نمایندگانی دارد، امروزه به نوعی دیگر دغدغه حوزه و حوزویان شده و حجم زیادی از منازعات را به خود اختصاص داده است و امروزه به جای توصیه به عدم ورود سکولاریسم و مقابله پیشگیرانه، باید به توصیف سکولاریسم حوزوی پرداخته و اگر سالها پیش سکولاریسم حوزوی پدیده بود، امروزه در مسئله و در صورت عدم حساسیت به زودی تبدیل به معضل خواهد شد.
رهبر انقلاب سالها پیش در خصوص این موضوع مکرراً تذکر داده که مهمترین آن، بیانات ایشان در سال ۹۱ در دیدار با علما و روحانیون خراسان شمالی بود که باعث شد موضوع سکولاریسم و نسبت آن با حوزه علمیه در رسانهها و توسط شخصیتهای مختلف حوزوی مطرح و پیگیری شود. مقام معظم رهبری پیش از دیدار با علما و روحانیون خراسان شمالی، عبارت «حوزه سکولار» را در دیدار با اعضای جامعه مدرسین نیز استفاده کرده و درباره نفوذ آن در درون حوزه اظهار نگرانی کردند .[۲]
ایشان در دیدار با طلاب و علمای خراسان شمالی، سکولاریسم حوزوی را به معنای بیتفاوتی روحانیت به نظام سیاسی کشور تلقی کرده و تأکید داشتهاند که «حوزههای علمیه نمیتوانند سکولار باشند. اینکه ما به مسائل نظام کار نداریم، به مسائل حکومت کار نداریم، این سکولاریسم است ».[۳]
رخدادهای متعددی در ماههای گذشته باعث گردید که این منازعه بار دیگر در بین حوزویان مطرح و واکنشهای مختلفی داشته باشد که میتوان نمایی کلی از نگرشهای حوزویان در این خصوص را ارائه نمود. از سوی دیگر به دلیل ابهام در ادبیات موضوعی سکولاریسم حوزوی، موضوع همچنان در ابهام بوده و امروزه کمتر جریان حوزوی برچسب سکولاریسم را میپذیرد و هر جریان، تلاش میکند خود را ضدسکولار معرفی نماید.
این نوشتار میکوشد تا با بازگویی برخی از رخدادهای ماههای گذشته و از سویی تبیین بیشتر بحث از طریق تحلیل خاستگاههای سکولاریسم در حوزه، برخی از ابهامات موضوع را کاسته و آخرین برآورد نسبت به این موضوع را به مخاطب ارائه دهد.
رخداد
در تابستان امسال، اظهارات و سخنرانیهای حسن رحیمپور اذغدی در خصوص ترویج سکولاریسم در حوزه و اشکالات و انتقادات نسبت به دروس خارج حوزه در مدرسه فیضیه، چالشهایی ایجاد نمود. وی در این سخنرانی، ریشه سکولاریسم را در حوزه علمیه دانست که در نهایت با واکنشهایی از سوی مرجعیت همراه شد و آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی طی بیانیهای آن را فاجعه تلقی نمودند. مشابه این سخنان در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران حسن رحیمپور اذغدی نیز مجدداً تکرار شد. برخی آن را منازعه فقه حداکثرگرا و فقه حداقلگرا خوانده و برخی دیگر وجود سکولاریسم در حوزه را از اساس منکر شده و آن را نوعی بهتان علیه حوزه تلقی نمودند [۴] و جریاناتی معتقد به حمایت از رحیمپور ازغدی برای ایجاد موج علیه سکولاریسم در حوزه بودند. اما طیفی از مراکز و مؤسسات حوزوی در واکنش به این اظهارات تلاش نمودند تا با برگزاری کرسیها و جلساتی، به بررسی سکولاریسم در حوزه بپردازند که از این منظر، رخداد مهمی تلقی میشود.
دو نشست با عناوین «حوزه مستقل و عقلانی، نه سکولار و نه افراطی» و «حوزه سکولار، هشدار یا واقعیت»، از سوی یک جریان فکری حوزوی سازماندهی گردیده و قویاً انتساب سکولاریسم به حوزههای علمیه از سوی اساتید دعوتشده در این نشستها تکذیب شد. همزمان چندین یادداشت هم در برخی از رسانههای حوزوی در تحلیل این نشستها و موضوع سکولاریسم حوزوی انتشار یافت تا این موج فکری–رسانهای در خصوص سکولاریسم حوزوی خاتمه یابد.
تحلیل
به نظر میرسد یکی از چالشهای مهم در خصوص سکولاریسم حوزوی، چالش بر سر معناشناسی و از سویی کلیدواژهای است که در اذهان بسیاری از حوزویان تابو است. امروزه سکولارترین جریانات فکری حوزه نیز حاضر به پذیرفتن این کلیدواژه نیستند و خود را قویاً ضدسکولاریسم معرفی میکنند. بر این اساس فهم گوهره سخنان رهبری در این خصوص و از سویی بررسی تبارهای مختلف سکولاریسم حوزوی میتواند به تبیین و تنقیح بیشتر موضوع کمک کند.
جانمایهی سخنان هشداردهندگانی که نگران سکولاریسم در حوزه هستند را میتوان «عدم کارآمدی یا عدم کفایت حمایت علمی و سیاسی حوزه علمیه از مسائل نظام جمهوری اسلامی» دانست که در صورت استمرار این ناکارآمدی، دین از صحنه مدیریت زندگی اجتماعی کنار گذاشته و منزوی خواهد شد و بدین معنا میتوان از تعبیر سکولار در این مسئله استفاده نمود.
سکولاریسم حوزوی، سطوح و لایههای مختلفی همچون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد، اما عمیقترین و ماندگارترین لایه این نوع از سکولاریسم، لایه فکری آن است و اشتباه محاسباتی بزرگی است اگر تصور شود حضور روحانیت در مناصب حکومتی نظام لزوماً نشانه پایان سکولاریسم حوزوی است و به نظر میرسد اینگونه از سکولاریسم، در دو سطح قابل بررسی و تبیین است:
– سکولاریسم حوزوی برخاسته از سنت
– سکولاریسم حوزوی برخاسته از مدرنیته
گرچه در گونه اول سکولاریسم حوزوی، نزاع سنت و مدرنیته سؤال اصلی نیست و برخی مبتنی بر فهم خاص، شرایط تاریخی و دغدغهها به سمت آن حرکت کرده و نوعی خوانش فردی و سیاستگریز از دین دارند، اما این رویکرد در گونه دوم مبتنی بر ریشههای فکری و تاریخی منبعث از غرب و نزاع کلیسا و سیاست اتخاذ شده است.
جریان اول: سکولاریزم برخاسته از سنت
به اذعان برخی از کارشناسان، در متون و سنتهای فقهی، اصولی و کلامی و فلسفی حوزه، ظرفیتهایی از سکولاریسم وجود دارد. فقه شیعه به دلیل عدم ورود شیعه و شیعیان به مباحث حاکمیتی، در مقاطعی تنها به حوزههای فردی ورود کرده و فلسفه اجتماعی اسلام و مباحث اجتماعی و سیاسی در برخی از جریانات فکری حوزوی اساساً مورد ابتلاء نبوده است، … این مسئله امری است که امام خمینی (ره) در بخشهای مختلف منشور روحانیت به آن اشاره فرمودهاند.
این جریان با اتخاذ مبنایی فکری متفاوت با فقاهت همراه با حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، منظومه فقاهتی خود را همواره در تردد بین طهارت و دیات در حوزههای فردی نگه داشته و دغدغهای در حوزه فقه حکومتی و مفاهیمی همسو با آن ندارد.
این نوع سکولاریسم با عدم بسط فقه به حوزههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی روز، درصدد است بساط فقه را حفظ کند که در نهایت بین آنچه در دروس خارج و سطوح عالی میگذرد و آنچه چالشهای نظام در حوزههای فوق است، ارتباطی برقرار نخواهد شد. این سطح از سکولاریزم گرچه ممکن است مخالفتی تمامعیار با نظام اسلامی و مسائل سیاسی نداشته باشد، لکن در عمل منجر به نفی ورود فقه به عرصههای استراتژیک سیاسی و حاکمیتی خواهد شد. این جریان با طرح این معنی که شأن روحانیت اجل از مسائل سیاسی است، به بهانه استقلال حوزه، حاضر به حضور در عرصههای فکری، سیاسی و فرهنگی همسو با سیاستهای نظام نیست.
نمایندگان این سطح از سکولاریسم که عمدتاً شعارشان استقلال حوزه است، معتقدند در حوزه «نیازی به جز تحصیل و تهذیب احساس نمیکنیم، البته مسائل کشوری و سیاسی وجود دارد که افراد صاحبنفوذ و صاحبمنصب، رهبر و دیگران وجود دارند که در موقع لزوم ابراز میفرمایند و هرکس که وظیفه دارد باید عمل کند».
رهبر معظم انقلاب اسلامی با نقد این نگاه در یکی از دیدارهای خود اشاره داشتهاند که «بعضیها میخواهند به عنوان استقلال، به نام استقلال، رابطه حوزه را با نظام قطع کنند، این نمیشود، وابستگی غیر از همکاری است، نظام به حوزه مدیون است و باید به حوزهها کمک کند ».[۵]
جریان دوم: سکولاریسم برخاسته از مدرنیته
جامعه ایرانی پس از مشروطه، اولین مواجهههای خود را با مدرنیته داشته است و به دلیل بیش از یک قرن مواجهه با این تمدن و ابعاد مختلف فکری و کارکردی آن، امروزه بخشی از جریانات فکری جامعه تحت تأثیر اندیشههای مدرن قرار گرفته که در نهایت سطوحی از آن به حوزههای علمیه نفوذ کرده است. نظریهپردازان، شارحان و مروجان این سطح از سکولاریسم حوزوی، گرچه دغدغه دین هم دارند، اما بسان آن، دغدغه مفاهیم و ارزشهای مدرن همچون عقلانیت، آزادی و … را نیز دارند.
مهمترین شاخصهای سکولاریسم برخاسته از مدرنیته عبارتاند از:
– کنار گذاشتن ابعاد اجتماعی اسلام؛
– انفعال در برابر غرب (چه در حوزه اندیشه و چه در حوزه مسائل روز)؛
– تأثیرپذیری از جریانات روشنفکری بیرون حوزوی و ارتباطات با نمایندگان آن؛
– برهم زدن روش فقه جواهری و نگاه حداقلی به فقه.
از جمله ویژگیهای این جریان، ترویج سؤالاتی است که اساساً سؤال جامعه ایرانی-اسلامی نیست و بیشتر وارداتی است. بر این اساس همانطور که روشنفکری ایرانی در مواجهه با مسائل و نیازهای فکری کشور، به سمت سؤالاتی حرکت کرده که در کشور مسئله نیست و در غرب به دلیل دوگانگیهای بین علم و دین، تعبد و تعقل، عقل و ایمان مطرح بوده، سکولاریسم حوزوی برخاسته از مدرنیته نیز به سمت سؤالات و دغدغههایی حرکت میکند که بیشتر مسئلهنما بوده و در شرایطی که حاکمیت اسلامی در حوزههای مختلف نظیر اقتصاد اسلامی، فقه سیاسی و … دچار مشکلات و خلأ تئوریک است، به سمت موضوعاتی حرکت میکند که یا دغدغه نیست و یا اولویتهای دسته چندم است.
ایجاد پشتوانه فقهی برای بیانیههای حقوق بشری، و تبعیت دین و سیاست از خواست ملتها، از جمله پروژههایی است که همچنان توسط این جریان پیگیری میشود و برخی دیگر نیز به صراحت از مفاهیمی همچون فقه سکولار یا الزامی بودن سکولاریزاسیون در فقه سخن میگویند.
جریان فوق گرچه نسبت به نظام اسلامی بیتفاوت نبوده و سکولار به معنای اول نیست و حتی ممکن است ورود منتقدانه و یا اپوزیسیونگونه به نظام اسلامی، مبانی و عملکردهای آن داشته باشد، اما لایههای سکولاریسم برمبنای دوم را میتوان در اظهارات و سخنرانیها و خروجیهای علمی آنها رصد کرد .[۶] این جریان عمدتاً با جریانات روشنفکری بیرون از حوزه پیوند خورده است و اساساً در این فضا، روشنفکری دینی نفوذ کرده در حوزه، یا سکولاریسم حوزوی برخاسته از مدرنیته، بخشی از جریان کلی روشنفکری است که دغدغه دین و تجدد را دارد.
از دیگر شاخصهای اصلی این جریان، نگرش متفاوت به نص دینی است؛ نگرشی که همچون سایر جریانات حوزوی نصمحور نیست و بسان روشنفکران، نص را در بستر زمان و مکان نزول شریعت فهم کرده و هدف احکام و قصاص و دیات را گونهای مهار کردن عادلانه رایج بین اعراب عصر پیامبر (ص) دانسته و نه قانونگذاری از موضع حکومت؛ بنابراین، مهمترین شاخصه اینگونه سکولاریسم، پیوند خوردن با جریانات روشنفکری بیرون حوزوی و غیرحوزوی بودن آن است.
نتیجهگیری
بررسیها نشان میدهد که سکولاریسم حوزوی هماکنون بیش از آنکه یک منازعه فکری و راهبردی در حوزه باشد، تبدیل به یک منازعه سیاسی و رسانهای شده که هر از چندگاهی با یک سخنرانی و یا بیانیه، آتش آن افروخته شده و در نهایت فرو مینشیند.
به نظر میرسد که یکی از مهمترین اقدامات برای فهم بیشتر مسئله و داشتن برآورد واقعی، تبدیل آن به یک پدیده فکری است؛ پدیدهای که بین جریانات فکری متعهد و انقلابی، نیازمند بحث و تبیین است تا با رسیدن به یک جمعبندی واحد، خطرات آن به متولیان ارائه شود. از سوی دیگر، توجه نکردن به خاستگاهها و گونههای مختلف سکولاریسم، یکی از آفات مسئله است.
پینوشتها
[۱] اسفندیار طبری، مقاله زمینه راه رشد سکولاریسم در ایران، سایت falsafeh.com.
[۲] دیدار با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۶ آبان ۱۳۸۹.
[۳] بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی، ۱۹ مهر ۱۳۹۱.
[۴] سخنرانی آقای کاظم قاضیزاده در نشستی با عنوان «حوزه مستقل و عقلانی، نه سکولار، نه افراطی»؛ ۲۴ آذر ۱۳۹۷.
[۵] دیدار با عموم طلاب و فضلای قم، ۲۹ مهر ۱۳۸۹.
[۶] شایان ذکر است تفاوت جدی بین دو جریان در این حوزه وجود دارد، جریان نواندیش حوزوی و جریان نواندیش دینیِ نفوذکرده در حوزه که بستر اولی عمدتاً در حوزه و ریشه در جنبشهای حوزوی و همچون مشروطه دارد، اما بستر جریان دوم عمدتاً دانشگاهی و از بیرون حوزه بوده و مراد از سکولاریسم دوم فضای حوزوی، جریان نواندیشی دینی است که طی چند سال گذشته در حوزه فعال بوده است.
نظر شما